گيله‌مرد: يادداشت‌های حسن رجب‌نژاد از شمال کاليفرنيا

Sunday, March 30, 2003
حرف ها ى گيله مردا نه ....!!!



1-- تلويزيون روشن است . آقا ى بوش ، ولى فقيه كره ى زمين ! دا رد برا ى مرحوم مغفور آقا ى صدا م حسين و شركا ، خط و نشا ن مى كشد .
خا نمى وارد فروشگا هم مى شود ، نگا هى به تلويزيون مى اندا زد و خطا ب به من مى گويد :
-- ميدا نى دلم چه مى خوا هد ؟؟ دلم مى خوا هد يك سيلى جا نا نه توى گوش اين بوش بى كله بخوا با نم !
مى گويم : آ خى .... حرف دلم را زدى ....!!


2--- با دوست امريكا يى ام و همسرش ، به يك نما يشگا ه اتومبيل ميرويم تا اتو مبيلى بخريم .
صا حب نما يشگا ه ، از آ ن امريكا يى ها ى دبش كله خرى است كه خيا ل ميكند آ قا ى بوش پيا مبر ى است كه از آسما ن نزول اجلا ل فرموده تا نسل هر چه تروريست و كمونيست را از روى زمين بر دا رد !!
پيرا هن سفيدى به تن دا رد كه پرچم امريكا بر آن نقش بسته است .
همسر دوستم ، با ايما و اشا ره حا لى ام ميكند كه يا رو از آ ن فا شيست ها ى كله خر امريكا يى است .
ما ميرويم چك و چا نه ها يما ن را ميزنيم و يك اتومبيل خريدا رى ميكنيم . اما تا كا ر كا غذ با زى ها يش تما م بشود نيم سا عتى وقت دا ريم .
ميرويم روى مبل ها ى شيك نما يشگا ه ولو مى شويم و با صد ا ى بلند به بوش و شركا ، بد و بيرا ه مى گوييم .
صا حب نما يشگا ه ، چند با ر از جلوى ما رد ميشود و چنا ن نگا هما ن ميكند كه انگا ر ما پسر عمو ها ى مرحوم صدا م حسين هستيم !! اما دندا ن روى جگر ميگذا رد و لام تا كا م حرف نمى زند .
لا بد مى ترسد كه اگر دو كلا م جلوى ما ن در بيا يد ، ما معا مله ما ن را بهم بزنيم و آقا يك نقره دا غ حسا بى بشود .
يا دتا ن مى آيد ما يك ضرب المثل قديمى داشتيم كه ميگفت : اگر پول دا شته با شى مى توا نى روى سبيل شا ه نقا ره بزنى ؟؟
جا ى تا ن خا لى ، نميدا نيد ما روى سبيل اين آ قا ى فا شيست امريكا يى چه نقا ره اى زديم !!!


3 --- پا ر سا ل همين موقع ها ، ما در امريكا ، بنزين را گا لنى 99 سنت مى خريديم . اما از زما نى كه حضرت آ قا ى بوش و شركا ، در شيپور جنگ دميده و طبل جنگ را نوا خته اند ، قيمت بنزين تقريبا سه برا بر شده است .
حالا با ز خدا پدر اين عربستا ن سعودى و شيخكا ن ديگر را بيا مرزد كه تا درى به تخته ميخورد ، توليد نفت شا ن را دو سه برا بر ميكنند مبا دا ما سا حل نشينا ن امريكا يى از سرما بچا ييم !!!!
والله خودما نيم ها ! اگر اين شا زده ها و سلطا ن ها و سلطا نك ها و آيت الله ها ى خا ور ميا نه نبودند ، حا لا ما توى امريكا با يد بنزين كوپنى مى گرفتيم . با ز يا د يك ضرب المثل عا ميا نه افتا دم كه : تا خر در جها ن است ، مفلس در نمى ما ند .!!


4 --- روز يكشنبه ، صبح اول وقت ، آ قا ى بوش و با نو ، را هى كليسا شدند تا به درگا ه خدا دعا بكنند !!
من وقتى تصا وير مربوط به جنگ عرا ق را از تلويزيون مى بينم ، از خودم مى پرسم : اين آقا ى بوش برا ى چه كسى دعا مى كند ؟؟ برا ى مردم عرا ق ؟؟ يا برا ى عمه جا نش ؟؟!!


5 --- در مغا زه ا م ، يك آ قا ى امريكا يى از من مى پرسد : نظرت در با ره ى جنگ چيست ؟؟
مى گويم : جنگ ، جنگ است . و من با هر نوع جنگى در هر كجا ى دنيا كه با شد مخا لفم .
سر درد دلش با ز ميشود و مى گويد : از اينكه من يك امريكا يى هستم از خودم خجا لت مى كشم . خدا را شكر كه پدرم دا نما ركى است ، من تصميم دا رم امسا ل تا بستا ن به دا نما رك بروم و شهر وند دانما رك بشوم .خجا لتم مى آيد با پا سپورت امريكا يى مسا فرت كنم .


6 --- آ قا ى پا ت بو كا نن ، گوينده ى سا بق تلويزيون و كا نديدا ى ما دا م العمر ريا ست جمهورى امريكا !! امروز آمده بود توى تلويزيون و مثل هميشه حرف ها يى ميزد كه روى كله ى آ دم اسفنا ج سبز ميشد !
اين آ قا ى بوكا نن ، بيست سا ل است كه در هر انتخا با تى ، نا مزد ريا ست جمهورى امريكا ست ، اما خدا را شكر كه هرگز بيش از نيم دهم درصد آرا را بدست نمى آورد .
وقتى به حرف ها و توپ و تشر ها ى آ قا ى بوكا نن گوش ميدهم ، با خودم ميگويم : با ز شكر خدا كه اين كله خر ها ى امريكا يى ، به آدميزا دى مثل آ قا ى بوكا نن راى نميدهند ، و گرنه هيچ بعيد نبود كه حا لا دو تا بمب اتمى روى عرا ق تركيده بود و ملت عرا ق از روى صفحه ى زمين محو شده بود .
والله از اين جا نور ها ى آد م نما ، هر چه بگويى بر ميآ يد .









Saturday, March 29, 2003
اخبار چرندياتي در الجزيره را خوانده ايد؟؟


Thursday, March 27, 2003
آ قا ! ما نگران هستيم ....!!؟؟


آقا ! چند روزى است ما بد جورى نگرا ن هستيم . آنقدر نگران هستيم كه نه شب خوا ب داريم نه روز آرا مش .
لابد خيا ل ميكنيد ما از زور بيكا رى نگرا ن اقا ى صدا م حسين كا فر افلقى ! ولى فقيه عرا ق هستيم و دل ما ن برا ى ايشا ن كه حالا آلاخون و والا خون شده است ميسوزد .؟؟
لابد خيا ل ميكنيد ما نگرا ن حضرا ت آيا ت عظا م و علما ى اعلام در جمهورى عزيز اسلا مى هستيم كه نكند اين آ قا ى بوش يكبا ره سيم ها يش قا طى بشود و موشك ها و تا نك ها و نميدانم زره پوش ها يش را بفرستد خدمت چنين آقا يا ن نورا نى و زرت شا ن را قمصور بكند !!؟؟
لابد خيا ل ميكنيد ما هم زبا نم لا ل ، مثل برخى از اين آيا ت عظا م !! ميليون ها دلا ر توى حسا ب ها ى با نكى ما ن در سويس و لوكزامبورك و جا بلقا و جا بلسا ريخته ايم و حا لا كه توى اين دنيا ى هشلهف سگ صا حبش را نمى شنا سد ، نگرا نيم كه نكند بدستور اين كله خر تكزا سى ، پول ها ى ما ن را با لا بكشند و يك ليوا ن آب يخ هم رويش بخورند و در اين آخر عمرى ما را توى اين سگستا ن و سنگستا ن ، مفلس و در ما نده به اما ن خدا رها بكنند !!؟؟
لابد خيا ل ميكنيد ما دل ما ن بحا ل اين سربا ز ها ى بيچا ره ى امريكا يى ميسوزد كه مك دانولد و برگر كينگ و آبجوى Budwiser شا ن را ول كرده اند و رفته اند توى صحر ا هاى خشك عراق ، شير شتر و گوشت سوسما ر ميخورند و نه را ه پيش دا رند و نه راه پس !!؟؟
لابد خيا ل ميكنيد ؟؟

اى آقا ! هر چه دل تا ن ميخوا هد خيا ل بكنيد . ما نگرا نى ما ن براى هيچكدا م از اينها نيست !! ما فقط نگرا ن اين بچه ها ى سا ده لوح پا كبا خته اى هستيم كه به نا م " مجا هد " سا ل ها ست در عرا ق هستند و برا ى خودشا ن گويا توپ و تا نك و هليكوپتر و نميدانم هزار جور از اين با زيچه ها ى جنگى دارند .
آ قا ! ما اصلا سا لها ست از اين آقا يا ن و خا نم ها ى باصطلا ح مجا هد ، هيچ خط و خبرى ندا ريم . چند سا ل پيش ما دل به دريا زديم و يكى دو با ر روزنا مه ى " مجا هد " را روى صفحه ى كا مپيوتر ورق زديم . اما آ قا ! آنقدر فحش هاى خوا هر و ما در به اين آ يا ت عظا م داد ه بود كه ما از ترس اينكه نكند اخلا ق ما ن خر اب بشود و زبا نم لا ل مثل اين برادران عزيز حزب اللهى ما ن به هنر نا سزا گويى آرا سته بشويم ، عطا ى آن فحشنا مه را به لقا يش بخشيديم و ديگر هم بكلى يا د ما ن رفت كه چيزى هم بنا م " مجا هد " وجود دا رد .
يك موضوع ديگرى هم كه با عث شد ما اصلا جر ا ت نكنيم دور و بر اين خا نم ها و آقا يا ن پر سه بزنيم اين بود كه آنها سا ل ها پيش خود شا ن نشستند و بريدند و دوختند و از طرف ما ، خلق قهر ما ن ايران ، يك رييس جمهور نا ز ما ما نى و يك ولى فقيه سبيلوى اخما لوى پر مدعا ى حقه با ز همه كا ره ،برا ى ما ترا شيدند و بيست سا ل است كه هى بما وعده ميدهند كه تا هفته ى آينده شر رژيم آخوندى را از سر همين خلق قهر ما ن كم خوا هند كرد و ما بخيا ل اينكه همين فردا پس فردا از شر ملا يا ن خلا ص خوا هيم شد هى چمدا ن ها ي ما ن را مى بنديم و هى با ز ميكنيم و آنقدر اين چمدا ن ها را با ز و بسته كرده ايم كه همه ى زيپ ها يش خرا ب شده است !!
حا لا از شوخى و اينحر ف ها گذشته ، ما راستى راستى نگرا ن اين آ قا يا ن و خا نم ها ى مجا هد هستيم . نگرا ن هستيم كه نكند يكى از اين موشك ها ى امريكا يى را هش را كج بكند و خدا ى نكرده بخورد به ملا ج آن رييس جمهور نا ز ما ما نى و ما را در اين پيرا نه سرى بى رييس جمهور بكند !!؟؟ والله از اين آقا ى لات تكزا سى هر چه بگويى بر ميآ يد !! او كه حا لى اش نيست چقدر ما زحمت كشيده ايم و چه جا نى كنده ايم تا توا نسته ايم چنين رييس جمهور خوش بر و رويى و چنين ولى فقيه سبيلوى خوش تخمى !!! را براى خود ما ن دست و پا كنيم !! يكوقت ديدى چها رتا بمب و شش تا هم موشك روا نه ى پا يگا ه ها ى آنها كرد و رييس جمهور بر گزيده ى خلق قهر ما ن ايرا ن را پيش عمه جا نش فرستا د !!
آقا ! اصلا ما خيلى بيشتر از اينها نگرا ن آن ولى فقيه سبيلوى خوش تخم اخما لو هستيم . طفلكى حا لا بيش از بيست سا ل است كه دارد مشق ولا يت و سلطنت ميكند . حيف آ قا نيست كه يك بمب آمريكا يى بخورد روى ملا ج ايشا ن و روانه ى آن دنيا يش بفرما يد !!؟؟

آقا ! ما هر چه بخود ما ن فشا ر ميآ وريم بلكه دو كلا م حرف حسا ب بزنيم وموضوعا ت شوخى و جدى را قا طى نكنيم نميشود كه نمى شود . ما ميخوا ستيم بگوييم كه نگرا ن اين خا نم ها و آ قا يا ن مجا هد هستيم ، اما آنقدر پرت و پلا گفتيم و آنقدر آسما ن و ريسما ن به هم با فتيم كه رشته ى كا ر از دست ما ن در رفت و خدا ى نا كرده دوستا ن مجا هد ما ن لابد خيا ل خوا هند كرد كه ما قصد داشته ايم سر به سر شا ن بگذا ريم . خدا بسر شا هد است ما به گور با با ى ما ن ميخنديم كه جرا ت بكنيم سر به سر چنين رييس جمهور و چنين ولى فقيه خوش تيپ خوش تخمى بگذا ريم . ما فقط ميگوييم : حا لا كه دنيا اينطورى خر تو خر شده و آ قا ى بوش خودشا ن را ولى فقيه جها ن !! مى دانند ، چه بهتر كه دوستا ن مجا هد ما ن كله شقى و كله خرى را كنا ر بگذارند و فبل از اينكه سر و كله ى بمب ها و موشك هاى امريكا يى پيدا بشود ، جا ن شا ن را بر دارند و در بروند كه ما بيش از اينها حوصله ى عزا دا رى و سينه زنى و ما تم و گريه را ندا ريم .
راستى شما ميدا نيد چه بر سر " مجا هدين " آمده است ؟؟


Tuesday, March 25, 2003
اهل كتا ب .....


دوستى ميگفت :
در پا ريس ميخوا ستم با كسى در كا رى و تجا رتى شريك بشوم . من چون زبا ن فرا نسه ميدانستم و او زبا ن نمى دا نست ، قرا ر شد كه پول از او با شد و امور حل و فصل كا ر ها با من .
اين آ قا ى شريك ، قرا ر گذ ا شت به منزل من بيا يد و در مورد نحوه ى شروع كا ر صحبت كنيم .

روز موعود ، خودم را آ ما ده كردم . ايشا ن آمد . از در وا رد شد . نگا هى به دور اتا ق من اند ا خت . و بلا فا صله
خدا حا فظى كرد . در را بست و رفت !
دنبا ل او دويدم . گفتم : عوضى نيا مده اى . درست آمده اى . خودم هستم . چرا رفتى ؟ چى شد ؟؟
گفت : ببين ! من و تو ، آب ما ن به يك جو نمى رود .
گفتم : چرا ؟ آخه ما هنوز حرفى نزده ايم .
گفت : نه ! همين كتا ب ها كه در اتا ق شما ديدم كا فى است . شما اهل كتا ب هستيد ، اين خود نشا ن ميدهد كه شما كا سب
و تا جر خوبى نخوا هى بود !
و شر ا كت ما سر نگرفت ....
نقل از : مجله ى " سيمرغ " چا پ امريكا . شماره 100

Monday, March 24, 2003
ده خوب است براى كدخدا و برادرش ........!!!!



از قديم نديم ها گفته اند : ده خوب است براى كدخدا و برادرش . حالا حكا يت ما ست .
راستش ما با خودما ن قول و قرار گذاشته بوديم حالا كه سا ل جديد از راه رسيده ، مثل بچه ى آدم گوشه اى بنشينيم و بجاى اينكه عينهو سگ نا زى آبا د ، پا چه ى اين و آن را گا ز بگيريم ، معقول دو كلام حرف حسا ب بزنيم بلكه توى اين دنيا ى هشلهف ، يكى هم پيدا بشود و براى فرما يشا ت گيله مردى كه ما با شيم ، مختصرى تره خورد بفرما يد ، اما انگا رى سحرى بلند شده بوديم خضر ببينيم گير خرس افتا ديم ،و تا زه حا لى ما ن شد كه : اى با با ! ما را با ش كه روى ديوار كى يا دگا رى مى نويسيم !!

عرض كنم حضورتا ن كه : در گير و دار بز ن بزن ها ى آيت الله بوش و آقا ى صد ا م حسين ولى فقيه عر ا ق ! . ليبى
به ريا ست كميسيون حقوق بشر سا ز ما ن ملل متحد برگزيده شد و آن ضرب المثل عا ميا نه مصداق عينى پيدا كرد كه : پا ر بودى قطبك و امسا ل گشتى قطب دين !!
حا لا برا ى اينكه دو تا شا خ تر و تميز روى كله ى مبا رك تا ن سبز بشود و قدر اين دنياى سرشا ر از عطوفت و عدا لت و حقوق بشر !! را بدانيد ، با يد بگويم كه سود ان ، سوريه ، و كوبا نيز ، كه هر سه تا شا ن كا رنا مه ى بسيا ر درخشا نى در قتل و شكنجه و كشتا ر مخا لفا ن دارند ، در اين كميسيون عضويت دارند .
در اين ميا ن جا ى جمهورى عزيز اسلا مى خا لى است كه خدا بسر شا هد است هيچ دولتى در سرتا سر دنيا مثل اين جمهورى الهى - ما فيا يى ، حقوق بشر را رعايت نمى كند !!
شما در كجا ى دنيا ديده ايد كه حكومتى ، آن هم از نوع الهى - ما فيا يى اش ، بيا يد يك مشت منا فق و ملحد و مشرك و مرتد و كا فر و ضد انقلا ب و مجا هد و بلشويك و هر هرى مذهب را بگيرد و بگذا رد جلوى جو خه ى اعدا م ، بعد هم پول گلو له اش را از با زما ندگا ن آنها بگيرد مبا دا خدا ى نكرده يك درهم از بيت الما ل مسلمين ، صرف امورى بشود كه مطا بق با شرع انور !! نبا شد ؟؟؟
شما كدا م دولتى را در سرتا سر دنيا سراغ دا ريد كه براى رعا يت كا مل حقوق بشر ، اينهمه شكنجه گر و با ز جو و پا سدار و دالان دار و قا ضى القضا ت و آدمخوا ر داشته با شد ؟؟

شما كجا ى دنيا سر ا غ دا ريد كه حكومتى ، آ نهم حكومت عزيزى مثل جمهورى اسلا مى ، اينهمه زحمت بكشد و چند هزا ر نفر از دختركا ن چها رده پا نزده سا له را به اتها م فروش روزنا مه دستگير و قبل از اينكه آ نا ن را سر به نيست بكند ، آن ها را بدهد دست برادرا ن پا سدا ر تا به آنها تجا وز كنند مبا دا خداى نا كرده با كره از اين دنيا بروند و دروازه ها ى بهشت بروى شا ن گشوده بشود ؟؟!!

اصلا آ قا ! ما معتقديم ، حا لا كه بجا ى جمهورى عزيز اسلامى ، ليبى را بر كرسى ريا ست كميسيون حقوق بشر سا زما ن ملل نشا نده اند ، چه بهتر كه علما ى اعلا م حضرت آيت الله العظمى شيخ صا دق خلخا لى معروف به آيت الله مخوف ، حضرت آيت الله العظمى محمدى گيلانى موسوم به آيت الله استمنا ، حضرت آيت الله العظمى ريشهرى معروف به رئوف العلما ، حضرت آيت الله العظمى فلا حيا ن موسوم به آيت الله راسپوتين ، حضرت آيت الله العظمى ها شمى بهرما نى معروف به سا رق العلما ، و علما ى اعلا م ديگرى همچون مغول العلما را به عضويت دايمى كميسيون حقوق بشر در بيا ورند كه هيچكس توى دنيا به اندازه ى اين آقا يا ن دل شا ن به حا ل مردم نمى سوزد و هيچ تنا بنده اى روى اين كره ى زمين به اندا زه ى اين آيا ت عظا م !! نميدا ند حقوق بشر يعنى چه !!!
اصلا آقا حيف شد كه اين برا در عزيز ، مرحوم مغفور !! لا جوردى ، خيلى زود توسط اين منا فقين شربت شها دت نوشيد و ريق لعنت را سر كشيد ، و گر نه بهترين و شا يسته ترين كا نديدا براى ريا ست كميسيون حقوق بشر سا زما ن ملل متحد بود !! شما چه نظرى دا ريد ؟؟؟







Wednesday, March 19, 2003
دوستا ن و عزيز ا ن :
نوروز بر همه ى شما مبا رك با د .
اميدوارم آسما ن زندگى شما هموا ره پر از ستا ره و خورشيد با شد .
با سلا م و آرزو ها ى خوب : گيله مرد

Tuesday, March 18, 2003




طرفدار صلح جهاني!
كاريكاتور از : داريوش رادپور

آ قا ى جو ... كشا ورز امريكا يى ....!!!!



آ قا ى جو ، كشا ورز امريكا يى ، چنا ن به پيسى افتا ده بود كه تصميم گرفت توى مزرعه اش ، در حا شيه ى جا ده ، يك مغا زه ى فسقلى بسا زد و پر تقا ل و هلو و سيب و گلا بى و زرد آ لو و يك مشت هله هوله ى ديگر بفروشد و به قول ما در بزرگ خدا بيا مرزما ن ، با شا ش موش آسيا ب بگردا ند !
عيا ل آ قا ى جو - خا نم ما رگريت - كه از اين حصير بودن و ممد نصير بودن آ قا ى جو كفرش با لا بود و از جا ن گرو بودن و جا مه گرو بودن خودش هم جا نش به لبش رسيده بود ، برا ى اينكه بيش از اينها بنده ى آ ه كش و به به گوى خد ا نبا شد ، تصميم ميگيرد آ ستين ها يش را با لا بزند و همه ى هنر آشپزى اش را بكا ر بگيرد و يك مشت كلوچه و شيرينى خا نگى درست بكند و در مغا زه ى فسقلى اش بفروشد ، بلكه خدا خدا يى بكند و يك روز هم كه شد ه با شد آب به جوى آ قا شفيع برود و از اين بى كفنى زنده بودن بيرون بيا يند !!

فردا صبحش ، آ قا ى جو ، كشا ورز امريكا يى ، كله ى سحر ، مغا زه اش را آ ب و جا رو كرد و يك تا بلوى حسا بى با خط خوش ، جلوى پيشخو ا ن مغا زه اش نصب كرد و روى آن نوشت : كلوچه ى خا نگى ، پنجا ه سنت !
اولين مشترى آ قا ى جو ، يك آ قا ى پنجا ه و چند سا له بود كه داشت نرمك نرمك ، براى خودش ، در حا شيه ى جا ده ، دوندگى ميكرد .

اين آ قا ى محترم ، آمد جلوى مغا زه ى آ قا ى جو ، توقف كوتا هى كرد ، دو تا سكه ى 25 سنتى از جيبش در آ ورد و گذا شت روى پيشخو ا ن و بدون آ نكه كلوچه اى - چيزى بر دا رد ، دوا ن دوا ن ، را هش را كشيد و رفت .
فردا يش ، دو با ره ، سر و كله ى همين آ قا ى دونده پيدا شد . آمد جلوى مغا زه ى آ قا ى جو ، توقف كوتا هى كرد ، دو تا سكه ى 25 سنتى از جيبش در آ ورد و گذا شت روى پيشخو ان و بدو ن آ نكه كلو چه اى - چيزى بردا رد ، دو ا ن دو ا ن ، را هش را كشيد و رفت .
پس فردا و پسين فردا و پس پسين فردا ، همين آ قا ى دونده ، هر روز آ مد جلوى مغا زه ى آ قا ى جو ، توقف كوتا هى كرد ، دو تا سكه ى 25 سنتى از جيبش در آورد و گذا شت روى پيشخوا ن و بدون آ نكه كلوچه اى - چيزى بردارد ، دوا ن دوا ن را هش را كشيد و رفت .

يكى دو ما ه گذشت ، يك روز اين آ قا ى محترم ، آ مد جلوى مغا زه ى آ قا ى جو ، توقف كوتا هى كرد ، دو تا سكه ى 25 سنتى از جيبش در آورد و گذا شت روى پيشخو ا ن و بدون آنكه چيزى بردا رد ، را هش را كشيد كه برود .آ قا ى جو از مغا زه اش بيرون آمد و شروع كرد همپا ى او دويدن !
آ ن آ قا ى محترم ، وقتيكه ديد آ قا ى جو ، دارد همپا يش ميدود ، در آ مد كه : ها ن ؟؟؟ لا بد ميخو ا هى بدا نى چرا من هر روز پنجا ه سنت روى پيشخو ا ن مغا زه ات ميگذا رم و ميروم ؟؟!!
آ قا ى جو گفت : نه آ قا ! نه ! من فقط ميخوا ستم بشما بگويم كه از امروز قيمت كلوچه هاى ما ن يك دلا ر شده است !!!!


ماخذ : مجله ى READER'S DIGEST مارچ 2003
ترجمه و شرح و تفصيلات از : گيله مرد امريكا يى !!!




Monday, March 17, 2003
آشغا ل كله ها ...!!!

بر اسا س آخرين گزا رشى كه امروز از نتا يج سر شما رى سا ل 2002 در ايا لات متحده امريكا منتشر شده است ، 69 در صد از ايرا نيا ن مقيم امريكا دا را ى درجه ى ليسا نس ، فوق ليسا نس ، و دكترا ، و 28 در صد آنها دستكم دارا ى پا يا ن نا مه ى تحصيلا ت دبيرستا نى هستند .
اين گزا رش ميگويد : از نظر تحصيلات آكا دميك ، ايرانيا ن در ميان سا ير مها جرين ، در با لا ترين رده قرا ر دا رند و تنها 3 در صد از مها جرا ن ايرانى ، تحصيلا تى كمتر از ديپلم متوسطه دا رند .
گزارش سر شما رى همچنين مى گويد : ايرا نيا ن مقيم امريكا ، تا كنون توا نسته اند 380 شركت عظيم تجا رى را در ايا لا ت متحده پا يه ريزى كنند و دستكم 550 تن از آنها در مشا غل بسيا ر پر اهميتى همچون ريا ست هيئت مديره ى شر كت هاى عظيم صنعتى به كا ر مشغول اند .
در ايالا ت متحده بيش از دو هزا ر شركت عظيم تجا رى وجود دارد كه 550 وا حد آن متعلق به ايرانيا ن است .
اين هم گفتنى است كه بر اسا س بر آ ورد ها ى اقتصا دى ، ايرانيا ن مقيم امريكا سا لا نه 600 ميليا رد دلا ر به اقتصا د اين كشور تزريق ميكنند .

بيا د گفته ها ى حجت الاسلا م حسنى اما م جمعه ى اروميه و نما يند ه ى ولى فقيه در آذربا يجا ن غربى مى افتم كه مها جرا ن ايرانى را آشغا ل كله ها يى ميدا ند كه " مغز شا ن از سر گين و خا شا ك " انبا شته شده است !!!
از نظر افلا طون ، اگر جا معه اى دارا ى نا هنجا رى ها ى سيا سى با شد ، در آن صورت ، مها جرت گسترده نه تنها مجا ز است ، بلكه وسيله اى است برا ى اصلا ح جا معه ، و نيز مى تواند نشا نه ى اين با شد كه آن جا معه راه شكست را مى پيما يد .
فرا نچيسكو گيسيا ردينى ، زا هد فلورانسى همعصر ما كيا ول ، ميگويد :
" هيچ قا عده ى مفيدى برا ى زندگى كردن در زير با ر استبداد وجود ندا رد ، به استثنا ى يك قا عده كه در زما ن شيوع بيما رى طا عون نيز صا دق است : به دور ترين جا يى كه ميتوا نى بگريز .



خون عجم ....!!!

مزدك ميگفت : " خداوند ، ارزا ق را ، روى زمين آفريد كه آن را بين بندگا ن ، برابر تقسيم كند . و هيچكس را از ديگرى بيشتر نباشد ......
هرگا ه كسى را اموا ل ، زنا ن ، خد م ، و متا ع زياد باشد ، بگيريم و او را با ديگرا ن يكسان كنيم . تا كسى را بر كسى امتيا ز نما ند ...
............................. نقل از : ابن بطريق ............................

به دستور انوشيروا ن عا دل !! مزدك را بكشتند ، و پوست او بيا هختند ، و پر كا ه كردند ، و بيا ويزيدند ....و او ، اند پنجم روز ، هشتا د هزا ر مزدكى را بكشت ....
مزدك ميگفت : " خدا ى عز و جل ، روزى خلق اندرين زمين نها ده است ، و بخشش پد يد بكرده است . از توانگرا ن ببايد ستد و به درويشا ن ببا يد داد ، تا همه را ست گردند ... "
............................نقل از : زين الاخبا ر گرديزى ...................

" ...آنگا ه مزدك گفت : زنا ن شما ، چون خواسته ( ثروت ) شما ست . با يد كه زنا ن را چون ما ل يكديگر شنا سيد .و هر كه را به زنى رغبت افتد ، با او گرد آيد ...و رشك و حميت در دين ما نيست !!! تا هيچكس از لذا ت و شهوا ت دنيوى بى نصيب نبا شد ، و در آرزو بر همه كس گشا ده است ..!!! "
.............نقل از : سيا ست نا مه ، نظا م الملك ، ص215...............

عمر ، به وا لى خود در بحرين ، هر ما ه ، پا نزده شا هى حقوق ميدا د . چون به او خبر دا دند كه حا كم در آن جزيره ، برا ى خود خا نه اى سا خته است ،عمر او را مورد با ز پرسى قرا ر داد و پرسيد كه پول سا ختن خا نه را از كجا آورده است ؟؟
...........................نقل از : ابن خردا د ..............................


عثما ن ، روزى كه كشته شد ، يكصد هزا ر دينا ر طلا و يك ميليون درهم وجه نقد دا شت .و املا ك او در " وادى القرا " و " حنين " و جا ها ى ديگر ، صد هزا ر دينا ر ارزش داشت ....
...................نقل از : مروج الذهب مسعودى ..........................

يزيد بن مهلب ، سر دا ر اموى ، در گرگا ن سوگند خورد كه با خون عجم آسيا ب بگرداند . گويند بسيا رى از جوا نا ن و دليرا ن و سوا را ن و مرز با نا ن را گردن زد ، چون خون روا ن نمى شد ، براى اينكه امير عرب را از كفا ره سوگند نجا ت دهند ، آب در جوى نها ده و خون با آن به آسيا ب بردند ، و گندم آرد كردند ، و يزيد بن مهلب از آن ، نا ن بخورد ، تا سوگند خود وفا كرده با شد ..
.........نقل از : تا ريخ طبرستا ن ، ابن اسفنديا ر ، ص 174 .............

سفا ح ، نخستين خليفه بنى عبا س ، وقتى در گذشت ، از وى جز " نه جبه و چها ر پيرا هن و پنج شلوار و و چها ر طيلسا ن و سه مطرف خز " با قى نما ند. اما منصور كه بجا ى او نشست ، چندا ن در جمع آورى پول و ثروت حرص ورزيد كه پس از مرگ ، نزديك " ششصد هزار هزار دينا ر " از وى با قى ما ند . و در هنگا م مرگ به فرزند خود مهدى گفت : من ترا در اين شهر ، چندا ن ما ل فرا ز آورده ام كه اگر ده سا ل نيز خرا ج بتو نرسد ، ارزا ق سپا ه و نفقا ت و مخا رج ثغور را بدا ن كفا يت توا نى كرد ! "
......................نقل از : تا ريخ طبرى ..................................

ما مون ، در شب زفا ف با پورا ندخت ، كيسه اى پر گوهر نثا ر كرد كه شمردند به هزا ر دا نه الما س تا بنا ك بى نظير با لغ آمد ......و سى ميليون درهم انفا ق كردند ..
از جمله تكلفا تى كه در اين عروسى بوسيله وزير ( حسن بن سهل ) به انجا م رسيد يكى آن بود كه : چون ما مون به ميا ن سرا ى رسيد ، طبقى پر كرده بود از موم به شكل مرواريد گرد . هر يكى چون فندقى ، در هر يكى پاره اى كا غذ ، نا م دهى بر او نوشته ، در پا ى ما مون ريخت ، و از مردم ما مون ، هر كه از آن موم بيا فت ، قبا له آن ده بدو فرستا د ...

...................چها ر مقا له ، چا پ ليدن ، ص20 .......................

روزى معتصم از مجلس شرا ب بر خا ست و در حجره اى شد . زما نى بود بيرون آمد و شرا بى بخورد . با ز بر پا خا ست و در حجره اى ديگر شد و با ز بيرون آمد و شرا بى بخورد و سه با ر در سه حجره شد . آنگا ه به گرما به رفت و غسل كرد و مصلا ى نما ز خواست و دو ركعت نما ز كرد و به مجلس با ز آمد ، و به قا ضى يحيى گفت :
دا نى كه اين چه نما ز بود ؟
گفت : نه !
گفت : اين نما ز شكر نعمت ها يى است كه خدا ى عز وجل ، امروز ، مرا ارزانى داشت . كه اين سه سا عت ، سه دختر را ، دخترى ببردم ، كه هر سه ، دشمن من بودند . يكى دختر ملك روم ، يكى دختر با بك ، و يكى دختر ما زيا ر گبر ....
...............نقل از : سيا ست نامه ، نظا م الملك ، ص 256 .............

نوبتى به سمع سلطا ن محمود رسا نيدند كه شخصى در نيشا بور ، ما ل فرا وا ن دا رد . آن شخص را به غزنين طلبيده گفت :
چنا ن مسموع ما شده كه تو مذهب قرا مطه دا رى ؟؟
مرد متول جوا ب داد : من قرمطى نيستم . خدا ى عز وجل ، مرا از متا ع دنيوى غنى گردا نيده است ، هر چه دا رم از من بستا ن و اين نا م بر من منه !
سلطا ن ، اموا ل او را بستد ، و در با ب حسن عقيده آن مرد ، فرمود تا نشا ن نوشتند ...

......................روضه الصفا ، ج4 ص124.............................

محمود اگر در مذهب كسى مشكوك شدى ، اگر بو حنيفه به علم بودى ، او نگا ه نكردى و بر دا ر كشيدى ...و بيش از صد هزا ر كس را از بد دينا ن ، بدين علت از جها ن بر دا شته بود ...

.................. تا ريخ بيهقى ، ابوالفضل بيهقى .............................

سلطا ن محمود " بسيا ر دا رها بفرمود زدن . و بزرگا ن ديلم را بر دار كشيد ، و بهرى را در پوست گا و دوخت و به غزنين فرستا د .و مقدا ر پنجا ه خروا ر دفتر روافض و با طنيا ن و فلاسفه ، از سر ا ها ى ايشا ن بيرون آورد و زير درخت ها ى آويختگا ن بفرمود سوختن ....

...................مجمل التوا ريخ و القصص .................................

شا ه عبا س ، يك دسته جلا د مخصوص داشت كه به آنا ن " چيگين " يعنى گوشت خا م خور مى گفتند .و وظيفه آنها اين بود كه مقصرا ن را به فرما ن شا ه ، زنده زنده مى خوردند !!
" زنده خوا را ن شا ه را ، ملك على سلطان ، جا ر چى با شى ، ادا ره ميكرد . و اينا ن ، گنا هكا را ن واجب القتل را از يكديگر مى ربودند و اعضا ى بدن شا ن را با دندا ن قطع نموده ! بلع ميفرمودند !!! ""

......................... روضه الصفويه ......................................

وبه قول فرزانه ى توس :
بريزند خون از پى خوا سته
شود روز گا ر بد آر ا سته
زيا ن كسا ن از پى سود خويش
بجويند و " دين " اندر آرند پيش ......

Saturday, March 15, 2003


اين هم تا زه ترين دستپخت دوست نا زنين ما ن آ قا مرتضى نگا هى و تمثا ل نا مبا رك گيله مردى كه ما با شيم .
پريروز ها ، جا ى تا ن خا لى ، رفتيم ديدن آ قا مرتضى در سا نفرانسيسكو ، و با ز جا ى تا ن خا لى ، روز بسيا ر خوبى را در ا ين شهر زيبا ى پر از رمز و راز گذرانديم. و آ قا مرتضى هم تلق و تلوق از ما عكس گر فت تا نكند خدا نا كرده نا كا م از اين دنيا برويم !!!!
حالا ما هم تمثا ل نا مبا رك ما ن را اينجا ميگذ اريم تا دو ستا ن بدانند كه چه زود گرد پيرى بر روى و بر موى ما نشسته است . و به قول شا ملوى عزيز : نه ! اين برف را سر با ز ايستا دن نيست
برفى كه بر روى و بر موى ما مى نشيند ....
شا د با شيد و آ سما ن زندگا نى شما هموا ره بدون ابر ها ى اندوه با د ....

Friday, March 14, 2003

AMERICA'S CLEVEREST PRESIDENT !!!


An airplaine was about to crash ; there were 5 passengers on board but only 4 parachutes .
The first passenger said : " I am KOBE BRYANT , the best NBA basketball player , the LAKERS need me ,I can' t offord to die "
so he took the first pack and left the plane .
The second passenger , HILLARY CLINTON said ; " I am the wife of former US president , a NY State Senator , and a potential future president . "
So she took the second pack and jumped out of the plane .

the 3rd passenger , GEORGE W . BUSH , said : I am the president of the United States of America , I have great responsibility being the leader of a super - power
nation and I am the cleverest president in American history . so America's people won't let me die . "
so he grabbed the pack next to him and jumped out of the plane .

The 4th passenger , the POPE , said to the 5th passenger , a 10 year old schoolgirl : " I am old and frail and don't have many years left , and as a Catholic ! I will
sacrifice my life and let you have the last parachute . "
The girl said : " it's okay , there is a parachute left for you , America's cleverest president has taken my schoolbag !!"


Thursday, March 13, 2003
ما جرا ى اتوبوس ... و آ قا ى نا بينا ....


آ قا ى متحير العلما ، با هشت تا از بچه ها ى قد و نيم قدش ، توى ايستگا ه اتوبوس ايستا ده بود و هى اين پا و آ ن پا ميكرد و هى به چپ و را ست سرك ميكشيد كه يك آ قا ى نا بينا يى ، عصا زنا ن و لنگ لنگا ن ، از را ه رسيد و پشت سر آ قا ى متحير العلما ايستا د . چند دقيقه اى گذشت و يكى از آ ن اتوبوس هاى عهد دقيانوس ، نا له كنا ن و خرنا سه كشا ن ، از راه رسيد و زير پا ى آ قا ى متحير العلما و متعلقا ن ! ترمز كرد .
هشت تا از تخم و تركه ها و زنگوله ها ى پا ى تا بوت آ قاى متحير العلما ، با سر و صدا و جيغ و فريا د ، خود شا ن را لا ى جمعيت جا دا دند و آ قا ى متحير العلما هر كا رى كرد نتوانست سوا ر بشود و آقا ى را ننده هم در اتوبوس را بست و دند ه ا ى چا ق كرد و را ه افتا د .
آ قا ى متحير العلما و آ ن آ قا ى نا بينا ، به اميد رسيدن اتوبوس بعد ى ، در ايستگا ه اين پا و آ ن پا ميكردند وبه افق ها ى دور چشم دوخته بودند بلكه اتوبوس ديگرى پيدا بشود و آ نها را به مقصد شا ن برسا ند . اما نيم سا عتى گذشت و از اتوبوس خبرى نشد كه نشد . آ قا ى متحير العلما رو به آ قا ى نا بينا كرد و گفت :
ببين دادا ش ! اگر قرا ر با شد ما همينطور منتظر اتوبوس بما نيم ، شا يد تا فردا صبح هم اتوبوسى از را ه نرسد . بهتر است پيا ده را ه بيفتيم كه از قديم گفته اند دير رسيدن بهتر از هر گز نرسيدن است .
چنين بود كه دو تا يى سلا نه سلا نه راه افتادند . موقع را ه رفتن ، آن آ قا ى نا بينا ، هى عصا يش را به زمين مى كوبيد و صد ا ى تلق و تلوقش اعصا ب آ قا ى متحير العلما را درب و دا غا ن كرده بود آ قا ى متحير العلما كه از اين تلق و تلوق كفرش با لا آمده بود رو به آ قا ى نا بينا كرد و گفت : قر با نت بروم ، نمى توانستى يك پلا ستيكى - چيزى ، روى نوك اين عصا يت بچسبا نى تا اينقدر تلق و تلوق صدا ندهد ؟؟!!
آ قا ى نا بينا هم در جوا بش در آ مد كه : اى آ قا !! اگر جنا بعا لى هم همت كرده بوديد و يك تكه پلا ستيك كوچولو به نوك عصا ى خود تا ن چسبا نده بوديد ، ما حا لا سوا ر اتوبوس بوديم !!!!! .....

Monday, March 10, 2003
دو هزار مذهب در امريكا ....!!!



در يك بر نا مه ى را ديويى كه از شبكه ى سر تا سرى راديوى ملى امريكا پخش ميشود ، يك كا رشنا س و محقق مذاهب از دانشگا ه ايا لتى كا ليفرنيا ، ميگويد كه در ايا لا ت متحده بيش از دو هز ا ر نوع مذهب وجود دارد !! اين مذا هب ، رهبر ا ن ، طرفدا را ن ، و معا بد خا ص خود را دارند و از بسيا رى از ا مكا نا ت دولتى از جمله بخشودگى ما ليا تى استفا د ه ميكنند . راستش ، ما هيچ ميا نه ى خوشى با هيچ دين و آيينى ندا ريم
اما خيا ل ميكنيم اگر فردا پس فردا به كله ما ن بزند و ادعا ى پيغمبرى بكنيم ، اگر زبا ن چرب و نرمى داشته با شيم و بتوا نيم رگ خو ا ب خلا يق را پيد ا كنيم ، هيچ بعيد نيست كه دستكم دويست سيصد نفر مريد و جا ن نثا ر و فدا يى ، دور و بر ما جمع بشوند و بتوانيم يك دكا ن دو نبش كنا ر دكا ن بعضى از اين آ قا يا نى كه " نه بيل ميزنند نه پا يه انگور ميخورند در سا يه " با ز كنيم و آ خر عمرى بشويم حضرت مولا نا حسن بن نوروزعلى بن ابيطا لب بن فلان بن فلا ن....
خدا را چه ديدى ؟ يكوقت ديدى كا ر ما ن هم گرفت و از اين سگدويى ها ى شبا نه روزى خلا ص شديم و دستكم اين آ خر عمرى يك ليو ا ن آ ب خو ش از گلوى ما ن پا يين رفت و بر اى نواده ها و نبيره ها يما ن هم يك عا لمه ارث و ميراث بجا گذاشتيم تا آن بيچا ره ها هم مجبور نبا شند مثل خود ما ، ما دا م العمر به دنبا ل نا ن سگدويى بكنند ، و مدا م هم نا ن سوا ره با شد و آ نها پيا ده
حا فظ ميفرما يد : جنگ هفتا د و دو ملت همه را عذر بنه ....چون نديدند حقيقت ره ا فسا نه زدند...... الحمد الله از زما ن حا فظ تا امروز ، خلايق بجا ى هفتا د و دو ملت ، به هفتا د و دو هزا ر ملت تقسيم شده اند و هر كدا م شا ن هم مدعى هستند كه خدا ى شا ن بهتر از خد ا ى آن ديگرا ن است ، و بخا طر همين موهوما ت ، چه جا نها كه فدا نميشود و چه خون ها كه اين خا ك عزيز را رنگين نمى كند . ابوسعيد گنا وه اى ، از رهبر ا ن جنبش " قرا مطه " (كه عرب ها ا و را ا بوسعيد جنا بى ميخوانند )، يك جمله ى بسيا ر زيبا در تعر يف اديا ن دارد كه درك عميق او را از نقش مخرب اديا ن در سرگذشت موجودى بنا م انسا ن بخوبى نشا ن ميدهد . او ميگويد : سه كس مردما ن را تبا ه كردند : شبا نى و طبيبى و شتر با نى .... و اين شتر با ن از همه مشعبد تر و محتا ل تر بود ... ياد دوست از دست رفته ام حاج قاسم لبا سچى بخير كه هميشه در برابر حرف ها ى كفر آميز من ، با خنده ميگفت : حسن ! از اين حرف ها نزن ! سوسك ميشى ها !!! . بهتر است قبل از اينكه به سوسك تبديل بشوم بسا ط ام را جمع كنم و بزنم به چا ك جا ده ....


Friday, March 07, 2003
آ يت الله بوش دعا مى خواند ....!!!


آقا ى بوش ، ولى فقيه امريكا !! امروز صبح ، آ مده بود جلوى دوربين تلويزيون و ميگفت : من هر روز صبح ، قبل از اينكه به كا خ سپيد بيا يم ، به در گا ه خدا دعا ميكنم و از خد ا ميخو ا هم كه هم مر ا ارشا د كند ، و هم به من بينش بيشترى بدهد .

اينكه دعا ى آ قا ى بوش مستجا ب ميشود يا نه ، سئوالى است كه با يد از مردم امريكا پرسيد . اما اين روز ها آ قا ى بوش ، يا بو ورش داشته و پا يش را توى يك كفش كرده است كه " اين صدا م حسين با يد برود ! " . هر چه هم شرق و غرب عا لم داد و هوا ر را ه مى اندا زند و قا لتا ق چا ق ميكنند بلكه اين آ قا ى بوش را از خر شيطا ن پيا ده كنند ، نه كسى محل سگ به دا د و قا ل شا ن ميگذ ا رد ،
و نه آ قا ى بوش بيدى است كه از اين با د ها بلرزد .
راستش ، گيله مردى كه ما با شيم ،بعنو ا ن يك آ دميز ا د مسلما ن متقى !! (چرا داريد ميخنديد ؟؟ بما نميآ يد مسلما ن متقى با شيم ؟ ) و يك بند ه خد اى پا ي بند به اصول مقدس مذهب شيعه ى اثنى عشرى !!! هر چه دا د وقا ل را ه اندا ختيم و گلوى ما ن را پا ره كرديم كه " آقا ! جنگ نكنيد !! جنگ خوب نيست والله ! " ديديم هيچكس بر ا ى دا د و قا ل ها يما ن تره هم خورد نميكند و هيچكس هم نمى گويد : عمو خرت به چند ؟؟
ما نده بوديم معطل كه جنگ بالاخره خوب است يا نه ؟ كه خدا خدا يى كرد و مجمو عه اى از فرما يشا ت اما م خمينى رهبر سا بق مستضعفا ن جها ن ! به دست ما ن رسيد و فهميديم كه نه تنها جنگ ، زحمت و مصيبت نيست ، بلكه رحمت و بركت و نعمت است و خداوند سبحا ن ، فقط اينگونه نعما ت الهى را براى بندگا ن خا لص و خلص اش ميفرستد نه براى ملت ها ى دهرى مذهب و دمدمى مزاج كا فر !!
اما م خمينى ، در مرا سم دهه فجر ، در چها ردهم بهمن 1363، در با ره ى جنگ چنا ن فرما يشا تى فرموده اند كه آدم زهر ه اش آ ب ميشود .
ايشا ن ميفرما يند : " قر آن ميگويد : بكشيد . بزنيد . حبس كنيد . شما فقط همان طرفش را گرفته ايد كه به اصطلا ح شما رحمت است . اينها رحمت نيست .مخا لفت با خدا ست . امير المومنين اگر قرار بود مسامحه كند ، شمشير نمى كشيد تا هفتصد نفر را يك دفعه بكشد . با محا كمه و زندا ن كا ر درست نمى شود و اين عوا طف كودكا نه بر قا نون خرد نيست ...."


اما م خمينى در مرا سم ديگرى ، بمنا سبت تولد پيا مبر اسلا م در سى ام آذر 1363، تاكيد ميفرما يند كه : " مذهبى كه جنگ در آ ن نيست نا قص است !! اگر به حضرت عيسى سلا م الله عليه ، هم مهلت ميدا دند ، به همين ترتيب عمل ميكرد كه حضرت موسى سلام الله عليه عمل كرد .
اين اشخا صى كه گما ن ميكنند كه حضرت عيسى اصلا سر اين كا ر ها را ندا شته و فقط يك نا صح بوده است ، اينها به نبوت حضرت عيسى لطمه وارد ميكنند ! برا ى اينكه پيغمبر شمشير دا رد . جنگ دارد . جنگ ميكند مردم را نجا ت بدهد . هما نطور كه اما م ها ى ما همه جندى ( سربا ز ) بودند . با لبا س سربا زى به جنگ ميرفتند . همه آدم ميكشتند . آنها يى كه ميگويند اسلا م دين جنگ نيست و اسلا م نبا يد آدمكشى بكند ، اسلا م را نمى فهمند قر آ ن ميگويد جنگ جنگ ! يعنى كسا نى كه تبعيت از قر آن ميكنند با يد آنقدر به جنگ ادا مه دهند تا فتنه از عا لم بر داشته شود .
جنگ يك رحمتى است برا ى تما م عا لم ! و يك رحمتى است از جا نب خدا وند برا ى هر ملتى در هر محيطى كه هست . شما چرا هى آيا ت رحمت را در قر آ ن مى خوا نيد و آ يا ت قتا ل را نمى خوانيد ؟؟؟ "

آقا ! ما تا همين ديروز مخا لف جنگ و آدمكشى و اين حرف ها بوديم ،اما بعنوا ن يك مسلما ن متقى !! و يك شيعه ى تما م عيا ر دوازده اما مى !! از روزى كه اين فرما يشا ت اما م خمينى را خوا نده ايم ، اصلا خودما ن نه تنها يك پا جنگ طلب شده ايم ، بلكه عبا س چرچيل و با قر بلشويك و آميز قلمدون و رضا چرتكه و آتقى و يك عده بر و بچه ها ى ديگر را كه مثل خود ما شيعه ى اثنى عشرى هستند و به اما م خمينى اقتدا ميكنند ، تهييج و تشويق كرده ايم كه همرا ه ما شمشير بردارند و همپا ى آقا ى بوش ولى فقيه امريكا !! شمشير بزنند تا نسل هرچه منا فقين و صدا ميا ن و دهريون و ملحدا ن و مشركا ن و شمريون و يزيديون و .......از روى زمين بر دا شته بشود .
كجا ييد آقا شما ؟؟ مذهبى كه جنگ در آن نيست نا قص است آ قا !!!


*****خدمت برا درا ن عزيز حزب اللهى عرض ميكنم كه ترا به خدا نيا ييد به من بد و بيرا ه بگوييد كه اى گيله مرد فلا ن فلان شده ، چرا اينقدر پرت و پلا ميگويى ؟؟!! به دستا ن بريده ى حضرت ابوالفضل ، اينهايى را كه نوشتم عينا از گفته ها ى اما م خمينى است و اگر فحش و بد و بيراهى ميخواهيد بدهيد نثا ر آن مرحوم بفرما ييد نه من بيچا ره كه گنا هى جز نقل فرما يشا ت آن اما م مظلوم !! ندارم


Wednesday, March 05, 2003
كربلا يى كا ظمى ، رييس جمهور آ ينده ى اير ا ن ...!!!



آ قا ! خدا بسر شا هد است اگر ما در اير ا ن بوديم ، خودما ن را به آ ب و آ تش ميزديم تا هموطنا ن ما ن در كرما نشا ه ، به اين آ قا ى كربلا يى كا ظمى را ى بدهند . اصلا آقا ! كا رى ميكرديم كه اين آ قا ى كربلايى كا ظمى كا نديداى مقا م ريا ست جمهورى اسلا مى بشود .
با ور بفر ما ييد اين كربلا يى كا ظمى ، خيلى خيلى از اين حا ج آ قا ها و مشهدى قر با ن ها و مشدى ها ى انقلا بى و نيمه انقلابى و نيمسوز و نيمكرده ، كه حا لا وزير و وكيل و فقيه و رييس جمهور شده اند ، ما يه دار تر و با عرضه تر است .

شما كدا م رييس جمهورى را روى كره ى زمين سرا غ دا ريد كه بخوا هد در وسط ميد ا ن شهر " يك خيا با ن دو طبقه " ايجا د كند ؟؟
شما كدام رييس جمهورى را سراغ داريد كه بتوا ند " شهر دا ر سابق !! كرما نشا ه " را از مقا مش عزل كند ؟؟

به جا ن شما ، اين آ قا ى كربلا يى كا ظمى جا ن ميدهد براى رييس جمهور شدن .
شما كد ا م رييس جمهورى را سر ا غ دا ريد كه نه تنها بخو ا هد خيا با ن رشيدى جعفر آ با د را آ سفا لت كند ، بلكه بفكر آسفا لت كردن " با لعكس " اين خيا با ن ها هم با شد ؟؟!!

آ قا ! اصلا همه ى اينها به كنا ر . اين آ قا ى كربلا يى كا ظمى قول داده است كه هزار تا توپ فوتبا ل بين جوان هاى كرما نشا ه توزيع كند تا طفلكى ها ديگر مجبور نبا شند بيست و دو نفر شا ن سا عت ها دنبا ل يك توپ بدوند و همديگر را جر بدهند !!!
حا لا برا ى اينكه بدا نيد چرا آ ما اينقدر پا ى علم و بيرق آ قا ى كربلا يى كا ظمى سينه ميزنيم ، توجه ى شما را به متن اصلى تبليغا ت انتخا با تى آ قا ى كربلايى كاظمى جلب ميكنيم و مطمئن هستيم كه شما هم بزودى در زمره ى سينه چا كا ن ايشان در خوا هيد آمد !!!



آقا ! به دستا ن بريده حضرت عبا س ، اين كا مپيوتر ما ن جنى شده . ما فا رسى مينويسيم عربى از آب در ميآ يد ! عربى مى نويسيم چينى از آ ب در ميآ يد . خلاصه آنكه توى چنا ن انشر و منشرى گير كرده ايم كه با يد برويم يك " دخو " پيدا كنيم كه بيا يد و سر گا و را از خمره در بيا ورد .
يكى از دوستا ن براى من نوشته است كه بهتر است دست به داما ن حضرت آيت الله العظمى مشكينى بشوم كه ايشا ن گويا دكتراى جن گيرى دارند .
به گلوى عطشان على اصغر قسم ، من آيت الله مشكينى را نمى شنا سم ، اگر شما مى شنا سيدش از قول من به ايشا ن بفرما ييد : يا آيت الله جن گير !! دست آقاى گيله مرد به دامنت !!

Sunday, March 02, 2003
حرف هاى صد تا يك غا ز


يك آقا پسرى ، به صد دلا ر پو ل احتياج پيد ا كرده بود . هر چه به اين در و آ ن در زدو يقه ى با با و ما ما ن و با با بزرگ و ما ما ن بزرگ را چسبيد ، ديد اينها آدمها يى نيستند كه بشود يك شا هى از شا ن در آورد . اين بود كه از زور نا چا رى ، نا مه اى بر ا ى حضرت با ريتعا لى نوشت و ملتمسا نه تقا ضا ى صد دلار پول كرد و نا مه اش را هم انداخت توى صندوق پست .
فردا صبحش ، ما مورا ن پست متوجه شدند كه نا مه اى به آدرس حضر ت با ريتعا لى فرستا ده شده است و روى آن هم نوشته است : عرش اعلا . حضرت با ريتعالى !!
چه بكنند ؟؟ چه نكنند ؟ سر انجا م تصميم گرفتند نا مه را به نشا نى آ قا ى جرج بوش رييس جمهورى امريكا بفرستند بلكه آن صد دلار كذايى را براى اين طفلك سا ده دل بفرستد .
وقتى نا مه به دست آ قاى بوش رسيد ، به منشى اش دستور داد كه يك اسكنا س پنج دلا رى توى پا كت بگذارد و بر اى اين آ قا پسر بفرستد .
چند روز بعد ، دو با ره ما موران پست متوجه شدند كه با ز يك نا مه براى حضرت با ريتعا لى پست شده است . در اين نا مه چنين آمده بود .
خداوندا ! خيلى ممنونم كه براى من پول فرستا دى . اما متا سفا نه آن را از طريق واشنگتن فرستا ده بودى و آن فلان فلان شده ها در واشنگتن ، نود و پنج دلا رش را با بت ما ليا ت برداشتند !!!
د :بيچا ره عمر ا ن ....


شيعيا ن على در شهر قم ، بند ه خدا يى بنا م " عمر ا ن " را زير مشت و لگد گرفته بودند و حا لا نزن كى بزن !
يك آقا ى رهگذرى كه دلش به حا ل اين عمر ا ن بيچا ره سوخته بود ، جلو آمد و گفت : با با ! چر ا اين بيچا ره رو اينجورى خونين ما لين كردين ؟؟ مگه چه جرمى مرتكب شده ؟؟
شيعيا ن على در آمدند كه : اين پدر سوخته ، نه تنها اسمش " عمر " است بلكه الف و نون " عثما ن " را هم دارد !!!

عبيد زاكانى
جا يزه ..... !!

در محل كا رم ، به يك برنا مه ى را ديويى گوش ميدهم . آ قا ى گوينده با آ ب و تا ب تعريف ميكند كه فلان آقا ى ثروتمند امريكا يى ، يك ميليون دلا ر به يكى از مشهور ترين خوا نندگا ن امريكا يى پرداخت كرده است تا بيا يد و در جشن تولد همسرش آ واز بخواند !!
من با حيرت ميگويم : واى .... يك ميليون دلار ؟؟؟!!
يكى از همكا را ن من ، كه هميشه خدا با زنش دعوا مرافعه دارد ميگويد : حيف كه من چنين پولى ندارم . اگر پولدار بودم ، يك ميليون دلا ر ميدا دم تا يكى بيا يد و زنم را سر به نيست بكند !!!
واى از دست مرد ها ...؟؟!!!


خا نمى از من مى پرسد : شما مرد ها ، وقتى دور هم جمع ميشين ، در با ره ى چه چيزا يى حرف ميزنين ؟؟
ميگويم : در با ره ى همون چيز ا يى كه شما خا نوما وقتى دور هم جمع ميشين حرف ميزنين !
خا نمه دو تا كف دستش را ميگذا رد روى گونه ها ى خودش و ميگويد : را س ميگى ؟؟ واى ... شما مردا چقدر بى تربيت هستين !!!!


© مطالب اين صفحه تحت قانون «حقوق مؤلفين» است. چاپ بخشی یا تمام این صفحه تنها با اجازه نویسنده ممکن است.